روزی ملا نصرالدین داشت با گله خرش میرفت.
احساس کرد که یکی از خرها کم شده.
خرهاشو شمرد ۹تا بودن وقتی پیاده شد دوباره شمرد ۱۰ تا شدن.
چندین بار این حرکتو پیاده کرد .
آخرش عصابی شد وگفت:خر سواری اونقدر ارزش نداره واسه خاطرش یه خر از دست بدم.