ملا دوتا زن داشت یکی خیلی جوون بود وخوشگل یکیشون پیر بود یه کم هم زشت .
یه روز که هر دوشون بودن یکیشون پرسید:اگه ما تو قایق باشیم قایق برگرده کدوم از مارو نجات می دی؟
ملا گفت:هردوتونو.
باز اصرار کرد اول کدوم از ما رونجات می دی؟
ملا یه کم فکر کرد ورو به زن مسن تر کرد وگفت :من فکر کنم شما یه کم شنا بلدباشید درسته؟
شما چهره یک نفر رو در نظر بگیرید که تو مسابقه انتخاب خواننده شرکت کرده وبرای اینکه بتونه نظر داور رو که خودش از خواننده محبوب ومعروعه رو جلب کنه صداش رو شبیه به اون خواننده
می کنه.
وقتی اجراش تموم می شه .
آقای خواننده که داوره بهش می گه شما صداتون صدای خودتون نیست و دارید صدای من رو تقلید می کنید اگه می خواید خواننده خوبی بشید باید با صدای خودتون بخونید نه با صدای من.
چهره خواننده جوان خیلی دیدنی می شه مگه نه؟
روزی جوانی مجرد از کنار بهلول رد شد.
بهلول فریاد زد سلام بر سلطان جهان .
جوان دید وقتی مجرد است سلطان است اگر ازدواج کند چه می شود؟
با خوشحالی که چه مقام بزرگی بهلول به او خواهد گفت ازدواج کرد.
وقتی از کنار بهلول رد شد او فریاد زد سلام بر بدبخت جهان .
جوان ازین موضوع شرمنده شده وبرای پس گرفتن مقام سلطانی همسر خودرا طلاق داد.
وقتی بهلول او دید فریاد زد سلام بر رسوای جهان .